- ب ب +

گروتسک در ادبیات

 ▪️گروتسک ابتدا در نقاشی مورد استفاده قرار می‌گرفت و خیلی بعد به دیگر عرصه‌های هنری راه یافت و با همین تلفظ وارد زبان‌های فرانسه، انگلیسی، آلمانی و فارسی شد. در فرهنگ‌ واژه‌های زبان‌های خارجی به فارسی این برابر نهادها موجوداند: مضحک، غریب، خنده‌دار، مسخره، شگفت‌آور، ناهنجار، ناجور، عجایب‌نگاری، خیالی، شگفت‌انگیز، ناآشنا، ناساز، ناموزون، ناجور، خنده‌آور، گریه‌خند. گروتسک در غرب به عنوان یک سبک هنری، حداقل از ابتدای دورۀ مسیحیت در فرهنگ رومی سابقه دارد. آن هنگام که در یک نقاشی واحد، انسان، حیوان و گیاه را به هم درمی‌آمیختند. در حقیقت گروتسک به عنوان یک اصطالح معتبر و پرمعنا جدیداً مورد پذیرش قرار گرفته است. هرچند کوشش‌های مهم ولی پراکنده در تعریف گروتسک، در صدۀ نوزده میلادی صورت گرفت؛ اما تنها در سال ١٩۵٧ میلادی و با انتشار کتاب «گروتسک در هنر و ادبیات» اثر ولفگانگ کیزر منتقد آلمانی بود که گروتسک مورد بررسی بسیاری از تحلیل‌های زیباشناختی و سنجش ناقدان قرار گرفت. بیشترین تلاش در بیان ماهیت گروتسک توسط ولفگانگ کیزر انجام گرفته است. وی در کتابش می‌گوید: گروتسک تجلی این دنیای پریشان و از خود بیگانه است، یعنی دیدن دنیای آشنا از چشم‌اندازی که آن را عجیب می‌نماید و این عجیب بودن ممکن است آن را مضحک یا ترسناک جلوه دهد و یا هر دو کیفیت را به صورت همزمان پدید آورد.
گروتسک بازی با پوچی‌هاست. به این مفهوم که هنرمند گروتسک پرداز در حالی که اضطراب خاطر را در خندۀ ظاهر پنهان می‌کند، پوچی‌های عمیق هستی را به بازی می‌گیرد. گروتسک حرکتی است در جهت تسلط بر عناصر پلید و شیطانی دنیا و طرد نمودن آن‌ها.
 
ــ عناصری که در یک اثر گروتسک قابل تشخیص است:
 
الف) ناهماهنگی:
بارزترین خصیصۀ گروتسک، عنصر ناهماهنگی است. این ناهماهنگی می‌تواند از کشمکش، برخورد، آمیختگی ناهمگون‌ها یا از تلفیق ناجورها ناشی شده باشد.
 
ب) خنده‌آوری و خوفناکی:
همۀ کسانی که در خصوص گروتسک نوشته‌اند، آن را با مضحکه و هراس درآمیخته‌اند. عده‌ای که گروتسک را نوعی کمدی می‌دانند، آن را در ردۀ بورلسک (نوعی تقلید در ادبیات انگلستان که به منظور سرگرمی و تفریح، عیبی را با استفاده از کلماتی پرمعنا و سنگین بزرگ‌نمایی می‌کنند) و انواع دیگر مضحکۀ عامیانه طبقه‌بندی کرده‌اند. دیگرانی که بر کیفیت خوفناک گروتسک تکیه دارند، آن را مرز دنیای رازها و خارق‌العاده‌ها دانسته و به دنیای ماوراءالطبیعه سوق می‌‌دهند.
متن گروتسک نباید به گونه‌ای باشد که در سرانجام، اثری مضحک و تفریحی از کار درآید یا مخاطب بپندارد که با مضحکه روبروست و نفس اثر را که وحشت و نفرت مجسم است جدی نگیرد. البته باید دقت نمود تنها در اثر کشمکش عنصرهای متضاد است که تاثیر ویژۀ گروتسک حاصل می‌شود.
 
ج) افراط و اغراق:
گروتسک دارای طبعی افراطی است و عنصر اغراق و زیاده‌روی از خصایص بارز آن است، بدین جهت اغلب از روی اشتباه با فانتزی و خیال‌پردازی هم‌ردیف شمرده می‌شود. دنیای گروتسک با تمام عجایب آفرینی، همان دنیای آشنای ماست و از خیال‌پردازی بسیار دور است. دنیای گروتسک حقیقی، مستقیم و بی‌پرده است و همین است که آن را قدرتمند می‌سازد. اگر اثر در دنیایی خیالی و بدون اشاره به دنیای واقعی خلق شود، دیگر گروتسکی وجود نخواهد داشت .
 
د) نابهنجاری:
نابهنجاری، منشاء مضحکه و وحشت و انزجار است. واکنش‌های معمول که نسبت به گروتسک نشان داده می‌شود (احساس نشاط و انزجار، خنده و ترس، جاذبه و دافعۀ همزمان)، حاصل مواجهه با نابهنجاری شدید است. شاید بخاطر همین ماهیت نابهنجار گروتسک و نحوۀ عرضۀ مستقیم و افراطی این نابهنجاری است که آن را به عنوان مطلبی عذاب دهنده و نفرت انگیز، توهین به عفاف و طغیانی علیه حقیقت و هنجار محکوم می‌کنند.
برچسب ها: گروتسک, ادبیات